Select Page

رئیس شهریاری یک کشور مستقل در حالی که در یک ساختار جمهوری «رئیس جمهور» نامیده می‌شود، در یک ساختار شاهنشاهی «شاه بانو» یا «شاه» نامیده می‌شود. اگر چه ایدهٔ یک شخص اشرافی با یک زندگی مجلل در زمانی که جوامع مدرن در تلاش برابرسازی هرچه بیشتر جامعهٔ خود هستند یک ایدهٔ واپسگرا و اسراف گونه بنظر میرسد، داشتن یک رئیس شهریاری که در دیدگاه‌های همگانی متحد کنندهٔ مردم باشد و همچنین به صورت تشریفاتی نمایندگی کشور را در روابطی طولانی مدت بین سرشناسان کشورها بعهده بگیرد، امری در خور توجه بنظر میرسد. حال اگر شخص شاه بانو یا شاه برای مدتی که درصد مشخصی از مردم و نمایندگان قانونی آنها درخواست تعویض او را یا فرزندش را ندارند با داشتن یک زندگی کاملاً معمولی و در بین مردم این نقش را پر کند میتواند این تناقض را کمتر نماید.

«شاه بانو» یا «شاه» یعنی محبوب همه. در مصر می‌گفته‌اند «عزیز» (Isis) (عزیز مصر). لزومی هم به نظر نمی‌رسد که شاه بانو و شاه حتماً همسر یکدیگر باشند. مقصود انتخاب زن محبوب و مرد محبوب مردم است. حتی هر منطقهٔ عمده می‌تواند برای خود یک محبوب خانم و یک محبوب آقا انتخاب نماید. ضمن اینکه زن- و مرد محبوبی هم در سطح کل کشور انتخاب شده و یه عنوان «شاه بانوی شاه بانوان» و «شاه شاهان» معرفی می‌شوند. اگر کمی راحت‌تر بگیریم و به جای محبوب همه، کاندیدای با اکثریت رأی، با توجه به نائل شدن یک میزان حداقل تصویب شدهٔ خاص، شاه بانو و شاه انتخاب گردند هر زمان که به اندازهٔ ۵۱٪ آخرین آراء نائل شده توسط یک شاه بانو یا شاه رأی به انتخاب محبوبی نوین دهند وقوع انتخابات شاه بانو یا شاه مربوطه در آن منطقهٔ عمدهٔ خاص قطعی خواهد بود. این بدین معنی خواهد بود که اینگونه انتخابات در هر منطقهٔ عمده مستقلانه انجام می‌پذیرد و بنابراین ممکن است یک منطقهٔ عمده در طول یک زمان واحد چندین محبوب تعویض کرده باشد در صورتیکه در منطقهٔ عمدهٔ دیگری محبوب‌های قبلی همچنان عنوان خود را حفظ کرده باشند و یا حتی یک منطقه به انتخاب هیچ محبوبی دست نیافته باشد.

پس در این نوع شاهنشاهی، شاه بانو یا شاه همانند یک رئیس جمهور توسط مردم «انتخاب» می شود ولی در صورت اقبال مردم ممکن است بتواند مدتی طولانی تر از یک رئیس جمهور، حتی شاید برای تمام طول عمرش در این منسب ابقا شود و فرزندش را نیز نامزد جانشینی خودش کند تا اگر درخواست اکثریت مردم نبود که شاهی جدید انتخاب شود مقام سلف خود را حفظ نماید. شاه‌بانو یا شاهی که وجودش رابطهٔ مستقیم با محبوبیت و مقبولیتش بین آحاد مردم دارد. این محبوبیت امری کلیدی در این رابطهٔ عاطفی بین مردم و محبوب‌شان محسوب می‌شود. تنها کسانی که دارای محبویت کافی در بین مردم هستند می‌توانند شاه‌بانو یا شاه باشند. نقش این رئیس شهریاری تشریفاتی است ولی می تواند نقش الهام بخشی به مردم و یک میانجی، چه در روابط داخلی و چه در روابط خارجی را ایفاء کند، اما با رعایت این اصل که حرف اول را همیشه رأَی مردم و بعد از ان مصوبات نمایندگان آنان در مجلس مربوطه میزنند.

در «اتحادیهٔ ایران» با مهیا کردن یک حداقل استاندارد رفاهی سخاوتمندانه برای همگان و اصل و مرجع قرار دادن دیدگاه‌های مردم، در اصل این مردمند که به شهریاری می‌رسند ولی در عین حال آنها به غیر از نمایندگان قانون گذار در مجلس، شاه یا شاه‌بانوئی را هم انتخاب می‌کنند که به خودی خود قدرتی ندارد ولی می‌تواند توسط اقبالی که مردم به او دارند برای مردم الهام بخش باشد و با نفوذ بر رأی مردم نظرش را عملی سازد و در اصل  مردم را در راه دیدگاه‌های عمومی متحد کند. به عبارت دیگر اگر شاه‌بانو یا شاه، شاه واقعی مردم باشد می‌تواند بر رأی مردم تاثیر بگذارد و از این راه نظرش را نفوذ دهد وگرنه خود اختیارات قانونی ندارد اگرچه مأموریت‌های تشریفاتی می تواند به او محول شود.

ایران بعنوان اولین امپراتوری جهان، شهریاری شاهنشاهی را از کورش بزرگ و داریوش کبیر به ارث برده است و شاهان قبل از انوشیروان ساسانی در ایران سمبلی از پارسائی و جوانمردی بوده‌اند و در صورت مردمی‌تر شدن دوبارهٔ سیستم شاهنشاهی می‌تواند شکل مؤثری برای وحدت ملی و همچنین نمایندگی شهریاری در اختلافات داخلی و یا خارجی از طریق نمایندگی با سابقهٔ طولانی مدت‌تر در بین سرشناسان داخلی و خارجی باشد.

شهریاری در اتحادیهٔ ایران ساختاری است حزبی-پارلمانی و در حد امکان ساده شده، شبیه شهریاری سوئد، بدین معنی که احزاب به انتخاب مردم وارد مجلس می‌شوند. حزب یا ائتلاف احزاب متحدی که اکثریت کرسی‌های مجلس را بدست آورده‌اند دولتی را تشکیل می‌دهند که نخست وزیر آن رأس هیئت مدیرهٔ حزبی خواهد بود که بیشترین آراء مردم را بدست آورده است. این نخست وزیر نیز وزرای خود را از میان اعضای حزبش و یا در صورت ائتلاف چند حزب، به تناسب آراء بدست آوردهٔ هر حزب، از اعضای آن احزاب هم بر می‌گزیند.

دولت در اتحادیهٔ ایران ناظر و تأمین کنندهٔ شهریاری‌های شورائی-محلی و خود مختاری است که طی آن ایران به شهرداری‌های محلی خود مختار تقسیم می‌شود و هر یک دارای شورائی می‌باشند که نقش مجلس محلی را ایفا می‌کنند. هیئتی انتخابی توسط اعضای هریک از این شوراها که وظائف اجرائی دارند نقش دولت محلی را ایفا می‌کنند.

در شهریاری مردم اگر مدیریت کشور را بدون در نظر گرفتن بخش قضا به دو بخش عمدهٔ  ۱) تصمیم‌ گیری و ۲) اجرائی تقسیم کنیم هر دو بخش در درجهٔ نخست تا حداکثر امکان به خود مردم و سپس صرفه جویانه به نمایندگان منتخب آن‌ها واگذار می‌شوند. دولت در این شهریاری تنها زائده‌ای است هماهنگ کنندهٔ عمده و توزیع کنندهٔ امکانات بر مبنای تصمیمات مردم و نمایندگان آن‌ها  البته با اختیاراتی محدود. بدین ترتیب اعمال نظر از طرف وزرا غیر قانونی و خلاف محسوب خواهد شد.

اتحاد چند شهرداری همسایه یک استان را ایجاد می‌کند که امکانات چند شهرداری را جهت حل مسئولیت‌های سنگین‌تر مثل مسئولیت بهداشت و درمان عمومی یا ترابری عمومی انباشته می‌نماید. این استان نیز دارای شورا یا مجلسی منطقه‌ای خواهد بود همچنین هیئتی منتخب از میان اعضاءٔ آن اجرای مصوبات را به عهده خواهد داشت. اتحاد استان‌ها نیز اتحادیهٔ ایران را بوجود می‌آورند که همانا اتحادیهٔ شهریاری‌های منطقه‌ای است که توسط یک مجلس و دولت مشترک نظارت و هماهنگ می‌شوند.

در اتحادیهٔ ایران، سیاست توزیع مجدد که سیاستی سوسیال دموکرات است نقشی اساسی ایفا می‌کند و در آن دولت و شهریاری‌های محلی یا کار با دستمزد و مزایای مکفی و مورد تأیید اتحادیه های کارگری برای شهروندان ایجاد می کنند و یا این که مکلفند به شهروندانی که به هر دلیل موقت یا دائم قادر به تأمین زندگی خود بدست خود نیستند حقوق ماهانهٔ شهروندی در حد یک حداقل استاندارد رفاهی مطلوب پرداخت نمایند و ایشان را از مزایای کامل مسکن، تحصیل رایگان، مراقبت های بهداشتی و کهن سالی برخوردار نمایند.

اما چرا به جای کشور ایران گفته می‌شود اتحادیهٔ ایران؟ اگر ایران بتواند در مردم‌سالاری، رفاه همگانی مردم و آبادانی شهرداری‌ها به یک الگو تبدیل شود می‌تواند جذب دیگر ملیت‌هایی که اکنون کشورهای مستقلی را بیرون از کشور فعلی ایران تشکیل می‌دهند را در راستای گردهم‌آوری ایران بزرگ باستانی ممکن‌تر و به پدیده‌ای عملی و سازنده تبدیل نماید. به عبارت دیگر ایجاد اتحادیهٔ ایران در ارتباط است با آمادگی برای سیاست خارجی آیندهٔ ایران در راستای جلب کشورها و عملی کردن الحاق آنها به قلمروی ایران برای بازیابی ایران بزرگ باستانی و در صورت امکان بسط و گسترش اتحادی وسیع‌تر از آن. این الحاق که احتمالاً به زمانی نسبتاً طولانی نیازمند است تصور می‌شود لازم باشد طی دو مرحله صورت پذیرد. در مرحلهٔ اول با الهام از اتحادیهٔ اروپا کشورها به تشکیل یک اتحادیه با ایران فعلی دعوت می‌شوند و پس از هماهنگی‌های لازم بین کشورهای این اتحادیه که مسلماً زمانی به درازا می‌کشد در مرحلهٔ نهایی به صورت یک ایران واحد درخواهند آمد.

ساختار سیاسی سوئد، قسمت ۱:۲

ساختار سیاسی سوئد، قسمت ۴:۲