Select Page

درد مشترک

 میهن ما روزهای دشواری را می‌گذراند و شرایط زندگی برای بسیاری از هم‌میهنان ما روزبه‌روز سخت تر و غیرقابل تحمل‌تر می‌شود. صدای  اعتراض از هر گوشه‌ی کشور به گوش می‌رسد. اعتراض‌ با ارعاب، سرکوب و گلوله پاسخ داده می‌شوند.  فریادها مدتی فروکش می‌کنند اما دیری نمی‌پاید که فشار زندگی زخم دیگری را باز می‌کند و اعتراض‌ها دوباره جان می‌گیرند. در این میانه تعدادی زندانی، زخمی، کشته و سوگوار داغ دیگری  می‌شود بر پیشانی میهن.

جنبش‌های اعتراضی  اخیر در شکل‌های گوناگونی پدیدار می‌شوند و با وجود تفاوت‌هایی که در خواسته‌هایشان مشاهده ‌می‌شود، دارای دغدغه‌های مشترکی هستند که به طور خلاصه می‌توان این نگرانی‌های شرکت‌کنندگان در اعتراض‌ها را  چنین بازگوکرد؛ نگرانی از آینده‌ی خود و فرزندانشان، نگرانی از سرنوشت میهن، فشار روزافزون اقتصادی، احساس ناامنی اجتماعی و سیاسی، بی‌اعتمادی مطلق به حکومت، آگاهی از فساد و دزدی سراسری در دستگاه دولتی و قطع امید کامل از مدیریت کشور از سوی حکومت کنونی.

سازماندهی این جنبش‌ها نیز در گروه‌های گوناگون، با خواست‌ها و ویژه‌گی‌های مختلف شکل می‌گیرد. در این میان می‌توان از جنبش‌ اعتراضی آموزگاران و فرهنگیان نام برد که با توجه به آگاهی سیاسی و صنفی از توانمندی و پایداری بیشتری برخوردار است. کارگران نیز اعتراض‌های صنفی/سیاسی خود را کم‌وبیش منسجم در دوره‌های گوناگون نشان داده‌اند. فشار روزافزون اقتصادی، بازنشستگان کشور را نیز به هم‌ نزدیک کرده و توانسته‌اند اعتراض‌هایی هماهنگ و سراسری را سامان دهند. زنان که تجربه‌ی طولانی‌تری در عرصه‌ی مبارزه‌های حق‌طلبانه و برابری‌خواه دارند ضمن ادامه‌ی اعتراض‌های خود در بسیاری از جنبش‌های نامبرده، پیشتازند. جنبش دادخواهی نیز منسجم‌تر شده و با سرکوب و کشتار استبداد صف‌هایشان فشرده‌تر و پرشمارتر می‌شود. تصفیه‌های دانشگاهی، جنبش دانشجویی را که از نظر تاریخی در ایران پیشتاز مبارزات سیاسی بود، تضعیف‌کرده و حضور کمتری در اعتراض‌های خیابانی دارند و بیشتر فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را در فضای مجازی متمرکزکرده‌اند. اعتراض‌های محدود دیگری نیز در سال‌های اخیر گاه‌گاه قدعلم می‌کنند و با وجود ناپایداریشان اهمیت دارند و آن گروه‌های مال‌باختگانند.

شکاف طبقاتی، استبداد دینی، فساد مالی واداری آن‌چنان کشور را دربرگرفته که هر رویدادی؛ نیک یا زشت جامعه‌ی پرالتهاب را خروشان می‌کند و مردم به امید گشایشی در چنبره‌ی زندگی خود، عزیزانشان و میهن، دشمن اصلی خود یا همان حکومت ولایی را به چالش می‌کشند. حکومت دشمنِ مردم و ایران نیز به نوبه‌ی خود چون قصد و توان مشکل‌گشایی ندارد برای بقای خویش دست به سرکوب زده و نسبت به نیرومندی اعتراض‌ها جو امنیتی ایجادکرده و نیروهای سرکوبگر خود را هراسان  فراخوانده تا در برابر مردم صف ببندند.

هماهنگی جنبش‌های اعتراضی  و دست‌دردست‌دادن آنان، دردرجه‌ی موفقیت مبارزاتی آنان اهمیت بسیاری دارد. یاری‌رسانی به این جنبش‌ها از سوی نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج بدون دخالت در شیوه‌ی مبارزه‌ی آنان می‌تواند رزم این آزادی‌خواهان را پایدارترکرده و آنان را در رسیدن به اهدافشان کمک کند.

برای دست‌یابی به اهداف مشترک تمامی اعتراض‌ها و جنبش‌های نامبرده، راهی جز گذار از این حکومت استبدادی و بنای کشوری استوار بر آزادی، دموکراسی و رفاه اجتماعی وجود ندارد.

اما برای گذار از این حکومت استبدادی دینی، نیاز به همبستگی ملی  نیروهای آزادیخواه و دموکراتیک بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد و می‌توان گفت که درنگ‌کردن در رسیدن به این هدف می‌تواند جنبش اعتراضی میهن ما را دلسرد، پراکنده و ناامید سازد و این به معنی بقای حکومت استبدادی، ادامه‌ی استثمار مردم زحمتکش، غارت منابع کشور و افزایش آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی خواهد بود.

زمان آن فرارسیده است که احزاب، سازمان‌ها و شخصیت‌های اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور که ادعای آزادی‌خواهی و گذار از جمهوری اسلامی را دارند، دست از خودمحوری برداشته و به صدای رسای مردم حق‌طلب گوش فراداده و با همکاری صادقانه، درمانی برای این درد مشترک شوند. ما سوسیال‌دموکرات‌ها برای همکاری در شکل‌گرفتن این  همبستگی ملی آماده‌ایم.

جمعیت سوسیال‌دموکراسی برای ایران

۲۰ خرداد ۱۴۰۱