Select Page

سوئد امروزه با دموکراسی، پیشرفت و سطح بالای آموزش و رفاه عمومی توصیف میشود. کشوری مشخصه‌ با همبستگی و روح تعاون اجتماعی. توجه به گروه‌های ضعیف و محروم در اجتماع آنقدر بالاست که ایده‌آل آفرینی جامعه را تشکیل می‌دهد. اختلاف طبقاتی نسبت به اکثر کشورهای دنیا کمتر ونسبتهای کهنهٔ آقا و زیردست، جایش را به  یک احساس هم دردی و وابستگی میدهد. (البته بگذریم از هشت سالی که بین سالهای  ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۴ دولت طرفدار سرمایه‌داری بر سر کار بود وبه اختلاف طبقاتی دامن زد.)

 

اما سوئدی‌ها ابداً سرمایه‌داری را متروک نکرده‌اند بلکه بر‌عکس به نظم اقتصادی آن شتاب نوینی هم داده‌اند. روزولت رئیس جمهور اسبق آمریکا سیاستی داشت به نام «معاملهٔ نوین» مبنی بر اینکه نشان دهد افزایش نفوذ دولتی لزوماً احتیاج ندارد بمعنی از دست رفتن آزادی و حقوق شهروندان یا تحلیل ثروت‌ اندوزی شخصی باشد. درک متقابل و همکاری در سوئد چیزی است که «سازمان مرکزی اتحادیه‌های کارگری» از یک طرف و «سازمان مرکزی کارفرمایان» از طرف دیگر هم یاد گرفته‌اند و لذا به‌ یکدیگر احترام می‌گذارند. اقتصاد سوئدی میتواند راهی درنظر گرفته شود میان سوسیالیسم و سرمایه‌داری.

 

در زمان بحران اقتصادی سالهای ۱۹۲۹ و سقوط بورسها، سوئد توانست راه‌ حل‌هائی برای هم بحران اقتصادی و هم بحران دموکراسی پیدا کند بدون اینکه دموکراسی را ترک کرده باشد یا در دامن کومونیزم یا فاشیسم و نازیسم سقوط کرده باشد. سوئد تقریباً تنها کشوری است که سرمایه‌داری در طی دهه‌های اخیر در آن کار کرده است.

 

«مارکوئیس چایْلد» در کتابش «سوئد، راه میانه» منتشره در سال ۱۹۳۶ در توضیح بازیابی سریع سوئد پس از دورهٔ رکود اقتصادی دنبالهٔ سالهای ۱۹۲۹ را اقتصاد منظم، تلاش انجام شده بر ضد انحصار و تمرکز ثروت نام می‌برد. دولت، مصرف کنندگان و تولیدگران پا به عرصه گذاشتند تا از خود تخریبی سرمایه‌داری جلوگیری کنند.

 

طبق مارکوئیس چایلد سوئدی‌ها آنچنان زیاد علاقه‌مند ایده‌اولوژی و سیستم‌های سیاسی نبودند بلکه تنها به اینکه کاری کنند تا سیستم اجتماعی کار کند. او اضافه می‌کند که کشورهای اسکاندیناوی به درجه‌ای از صلح و روش زندگی معقول دست یافته‌اند که می‌توانند بعنوان استاندارد و الگو خدمت کنند.

 

رهبر تعاونی‌ها «اَلبین یوهانسون» حقوقی پائین داشت و در یک آپاتمان سه خوابهٔ معمولی زندگی می‌کرد. حتی «پِر اَلبین هانسُن» نیز زندگی لوکسی نداشت با وجود آنکه نخست وزیر بود. هنوز هم سیاستمداران سوئدی بدون بادی‌گارد، آزادانه بین مردم حرکت می‌کنند.

 

سوئد به عبارت دیگر میتواند بعنوان یک نمونهٔ عملی، نمونهٔ عملی از عدم آلودگی به تعصب، از توافق، از ایدئولوژی و یا بعنوان نوعی سیستم به دنیا آموزش دهد. بنابراین سوئد میتواند همچون یک الگو عرضه گردد.