Select Page

هنگام راه رفتن در امتداد خیابان‌های استکهلم  یا گوتنبرگ دشوار است تصور کنید که سوئد برای ۱۵۰ سال پیش کشوری به شدت فقیر بود.

البته هنوز هم مشکلاتی وجود دارند از جمله سطح بالای  بیکاری جوانان اما مطمئناً اکثر مردم هنوز هم باور دارند که سوئد تا حد بسیار بالایی کشوری ثروتمند با عملکردی موفقیت آمیز بوده است. اجازه دهید به طور خلاصه به زمان گذشتهٔ سوئد در اواخر دههٔ ۱۸۶۰ میلادی (حدود اواسط سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ایران) سفر کنیم. در آن زمان از هر چهار شغل حدود سه شغل در زمینهٔ کشاورزی بود.

اقتصاد سوئد تقریباً کاملاً وابسته به نیروی آب و هوا بود. امری که در بحران شدید اقتصادی ۱۸۶۷- ۱۸۶۸ میلادی هنگامی که شرایط نامساعد جوی منجر به عدم برداشت محصول و قحطی گسترده شد نیز مشهود بود. برای آن دسته از شهروندان سوئدی که از قحطی جان سالم به در بردند ولی به ایالات متحدهٔ آمریکا مهاجرت نکرده بودند چشم انداز آینده خیلی درخشان به نظر نمی‌رسید. امید به زندگی در میان نوزادان تازه متولد شده در این کشور کمی بیش از ۴۰ سال بود و تقریباً یک پنجم یا بیست درصد از کودکان متولد شده قادر نبودند اولین سالگرد تولد خود را تجربه کنند.

کم توسعه یافته ترین کشور جهان

اگر شرایط زندگی همچنان مانند اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی بود امروز سوئد یکی از کم توسعه یافته ترین کشورهای جهان می‌بود. هر ساله سازمان ملل متحد بنابر برنامهٔ توسعهٔ خود گزارشی را منتشر می کند که طی آن سطح توسعه در بین کشورهای جهان مقایسه می‌شود. طبق سنجش سال ۲۰۱۵ میلادی جمهوری دموکراتیک کنگو در انتهای این لیست قرار دارد.

همانند سوئد پایان دههٔ ۱۸۶۰ میلادی جمهوری دموکراتیک کنگو نیز یک اقتصاد مبتنی برکشاورزی است. میزان مرگ و میر نوزادان این کشور ۹ درصد تخمین زده شده است که می‌توان با ۱۸ درصد در پایان دههٔ ۱۸۶۰ میلادی در سوئد مقایسه کرد. امید به زندگی در کنگو ۵۰ سال است یعنی هفت سال بیشتر از آنچه در اواخر دههٔ ۱۸۶۰ میلادی در سوئد اتفاق می‌افتاد. ۱۰۵ سال پیش حتی ثروتمندترین شهروندان سوئد هم از امید زندگی کوتاه و مرگ و میر بالای نوزادان در امان نبودند.

چارلز پانزدهم که در سال ۱۸۶۰ میلادی به پادشاهی رسید ۴۶ سال بیشتر نداشت که طبق شایعات مست و از پای درآمده در شهر مالمو در سال ۱۸۷۲ درگذشت. و سال قبل از آن همسرش ملکه لوویسا که فقط ۴۲ سال داشت در اثر ذات الریه درگذشت. این زوجین ابتدا صاحب یک دختر به نام پرنسس لوویسا و سپس یک پسر به نام ولیعهد کارل اسکار ویلهلم فردریک شدند.

فرزند دختر در بزرگسالی هنگامی که با ولیعهد دانمارک ازدواج کرد ملکه دانمارک شد. با این حال اوضاع برای فرزند پسری که در سن دو سالگی به بیماری سرخک مبتلا شد چندان خوب پیش نرفت. اگر پزشکان حمام سرد را برای او تجویز نکرده بودند چیزی که منجر به ذات الریه کشنده شد او احتمالاً از آن بیماری زنده مانده بود.

زندگی طولانی تر و کودکان سالم تر

امروزه بیشتر سوئدی ها عمر بسیار طولانی تری می‌کنند. متولدین سال ۲۰۱۹ میلادی می توانند به طور متوسط ​​۸۳٫۱ سال زندگی کنند. بهبود شرایط زندگی از جمله کاهش ازدحام نفرات خانوار، رژیم غذایی بهتر و بهداشت بهتر همراه با تولید سریع واکسن‌های جدید و آنتی بیوتیک‌ها به این معنی است که یکی از شایع ترین دلایل مرگ و میر در گذشته یعنی عفونت‌ها امروزه نیم درصد از دلایل مرگ و میر را تشکیل می‌دهند.

در آغاز قرن بیستم از هر ۱۰ کودک کمتر از ۹ تا اولین سالگرد تولد خود را تجربه می‌کردند. این یعنی چیزی بیش از ده درصد آن‌ها تلف می‌شدند. امروزه از هر ۱۰۰۰ کودک فقط ۲ نفر به این سرنوشت غیر قابل تصور دچار می شوند. ظهور کلینیک‌های زایمان و بیمارستان‌ها ، جاهایی که ماماها و پزشکان نظارت بر زایمان دارند توضیح مهمی در مورد کاهش میزان مرگ و میر نوزادان است. نه تنها بیشتر کودکان در اواخر قرن نوزدهم بدون پرسنل آموزش دیده که بتوانند به این تولد کمک کنند به اشکال غیر بهداشتی در خانه‌ متولد می شدند بلکه مردم به طور کلی فاقد آنچه که امروزه دانش لازم در مورد رژیم غذایی نوزادان و شرایط بهداشتی می نامیم بودند.

رونق دو برابری در سوئد

در سالهای اخیر سوئدی‌ها ثروتمندتر شده‌اند. با این حال ، همیشه اینطور نبوده است. بین سالهای ۱۶۲۰ و ۱۸۶۰ میلادی سرانه تولید ناخالص داخلی سوئد به سختی رشد می‌کرد. مردم نسل اندر نسل بدون توسعهٔ اقتصادی و بدون افزایش سطح زندگی روزگار می‌گذراندند. در آن دوره بیش از ۲۷۵ سال طول کشید تا سرانه تولید ناخالص داخلی سوئد دو برابر شود.

با این وجود رشد اقتصادی طی صد سال بعدی خیلی سریعتر افزایش یافت. سرانه تولید ناخالص داخلی بین سالهای ۱۸۹۵ و ۱۹۲۹ میلادی و همچنین بین ۱۹۲۹ و ۱۹۵۸ میلادی هر کدام دو برابر شد که به معنای نرخ دو برابر شدن طی ۳۴  و ۲۹ سال بود. در ارتباط با بازسازی مناطق وسیعی از اروپا پس از جنگ جهانی دوم ، صنعت سوئد در حال رونق بود ، که منجر به رشد اقتصادی رکورددار در طول دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی شد. از سال ۱۹۵۸ تا ۱۹۸۴ میلادی فقط ۲۶ سال طول کشید تا سرانه تولید ناخالص داخلی سوئد دو برابر شود.

با این حال ، در راستای مقررات زدایی ، کاهش مالیات و سیاستهای شدیدتر بودجه در دههٔ ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی رشد مجدد به طور محدودتری افزایش یافته است. به طور کلی ، تولید ناخالص داخلی سرانه سوئد بین سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۱۴ میلادی کمی بیش از ۶۰ درصد رشد داشته است ، این بدان معنا است که در دهه های اخیر میزان دو برابر شدن تا حدودی کاهش یافته است.

به طور کلی ، آمار نشان می دهد که سرانهٔ تولید ناخالص داخلی سوئد امروز در مقایسه با ۱۵۰ سال پیش تقریباً ۲۰ برابر بیشتر و در مقایسه با ۱۰۰ سال پیش تقریباً ۹ برابر بیشتر است.

افزایش رونق به چه معناست؟

با افزایش ارزش تولید در سوئد درآمدها نیز افزایش می یابند. این بدان معناست که سوئدی‌ها می‌توانند هزینه بیشتری را صرف کالاها و خدمات کنند. امری که می تواند رفاه آن‌ها را بهبود بخشد. افزایش رفاه و افزایش درآمد نیز به این معنی بوده است که سوئدی‌ها توانسته‌اند هزینهٔ ساعات کار را کاهش دهند.

در حدود سال ۱۸۷۰ میلادی میانگین هفته کاری حدود ده ساعت در روز، دوشنبه تا شنبه بود. امروز  سوئدی‌های تمام وقت به طور متوسط ​​روزانه دوشنبه تا جمعه ۷٫۵ ساعت کار می کنند. آن‌ها نه تنها ساعات کمتری در روز کار می کنند بلکه تعداد تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی‌شان نیز از قرن نوزدهم بیش از سه برابر شده است.

در کل ، این بدان معناست که ساعات کار سالانه برای یک کارمند تمام وقت از کمی بیش از ۳۴۰۰ ساعت به تقریباً ۱۶۰۰ ساعت کاهش یافته است. بنابراین سوئدی‌ها در مقایسه با پایان قرن نوزدهم کمتر از نصف ساعت در سال کار می کنند.

مردم سالار کردن سوئد

راه مردم سالار كردن سوئد در دورهٔ ۱۸۷۰- ۱۹۱۴میلادی در ارتباط با تشكيل يك سيستم حزبی مدرن آغاز شد. شروع این دوره همزمان بود با حدود بیست و دومین سال بر تخت نشستن ناصرالدین شاه قاجار در ایران یعنی حول و حوش گرایش به اصلاحات در ساختار حکومتی و به مرور پا گرفتن اندیشه‌های مربوط به جنبش مشروطه.

یکی از مهمترین موضوعات بحث برانگیز در مجلس سوئد مبارزه برای حق رأی همگانی بود. یک «چپ» متشکل از سوسیال دموکرات‌ها و لیبرال‌ها خواستار حق رأی عمومی شدند ، در حالی که «راست‌ها» می خواستند از طریق محدودیت های مختلف این روند را متوقف کنند.

طی سالهای ۱۹۱۸- ۱۹۲۲ دستیابی به موفقیت قاطع در دموکراسی  سوئد اتفاق افتاد. در ۱۷ دسامبر ۱۹۱۸ اعضای مجلسین اول و دوم  جلسه تشکیل دادند. آخرین پیشنهاد دولت در مورد افزایش وسیع حق رأی و صلاحیت کاندیدائی هم زنان و هم مردان در دستور کار بود. این زمانی بود که در ایران دوازده سال از تشکیل مجلس مؤسسان جهت تصویب قانون تشکیل مجلس شورای ملی می‌گذشت و هفت سال تا به سلطنت رسیدن رضا شاه مانده بود.

در پاییز ۱۹۱۸ ، اروپا به جهت بحران ها و احساسات انقلابی متزلزل بود. در طول سالهای جنگ جهانی اول زنان و مردان نقش عمده ای در مشارکت در نیروهای مسلح، کشاورزی، صنعت و خانه بازی کرده بودند. بسیاری معتقد بودند که وقتی مردم چنین سهم بزرگی در جامعه داشتند پس بایستی حق رأی هم داشته باشند.

وقتی در مجلسین سوئد تصمیم گرفته شد و نمایندگان در آن شب سرد دسامبر به خانه رفتند سوئدی جدید زیر پای آنان بود. جاده مقابل آنها تاریک و ناامن بود. برخی از سوسیالیست‌ها هنوز امید خود را به قدرت خشن انقلاب بسته بودند. برخی از راست گرایان هم هرگز مردم سالاری را به طور کامل نمی‌پذیرفتند. در دیدگاه بسیاری این سئوال دشوار نشخوار می‌شد: آیا «مردم عادی» واقعاً قادر به اداره کشور در این دوران سخت هستند؟

بدین ترتیب سوئد شهریاری مردم را انتخاب کرد و با رهبری حزب سوسیال دموکرات سوئد هر چه بیشتر و بیشتر در مسیر شهریاری و مشارکت مردم در سیاست و امور کشور کار کشته شد. این کشور با وجود پیش آمدن جنگ جهانی دوم و همچنین بحران‌های متعدد با موفقیتی ریشه‌ای از همهٔ آنها گذر کرده و می‌کند و به سوئد امروز تبدیل شده است.

اما در ایران مافیای جنگلی و شیر و خورشیدی قدرت راه دیگری را انتخاب کرد. آنان به مردم ایران اعتماد نکردند و وجود یک گردن کلفت قلدر را برای پیشبرد آنچه آنان خود به عنوان صلاح کشور تشخیص می‌دادند لازم دانستند و بدین ترتیب جنبش پیشروی مشروطه که بدست مردم ایران پدید آمده بود تقریباً ناکام ماند و در ادامه، با همراه نبودن مردم در امر اصلاحات، رنگ و لعاب‌های پاشیده شده بر نظام استبدادی و غیر مردمی بالاخره فرو ریختند و جهنم جمهوری جنایت اسلامی پا گرفت.

عمق شهریاری مردم در سوئد، گسترده‌گی رفاه همگان، توسعه و پیشرفت کشور با ساختاری ریشه‌ای و مردمی، امحاء فقر و همچنین برابری عملی جاری در جامعهٔ آدم محور سوئد حتی با تمامی رنگ و لعاب‌های سطحی و بی ریشهٔ ایران نابرابر و پول محوری که پهلوی دوم به ملاها تحویل داد قابل مقایسه نبود.

منبع (به سوئدی): Det har blivit bättre Sverige under 150 år

منبع (به سوئدی): Sveriges demokratisering