Select Page

 

اﺯ ﺳﺎﻝ ۲۰۱۰ ﻫﺮ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﻣﻌﺘﺒﺮ Credit Suisse ﮔﺰاﺭﺵ ﺟﺎﻣﻌﻲ ﺭا ﺩﺭبارهٔ ﻣﻴﺰاﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻳﺎ Global Wealth و ﺳﻬﻢ ﻣﻨﺎﻃﻖ و ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﻧﻴﺎ اﺯ اﻳﻦ ﺛﺮﻭﺕ را ﻣﻨﺘﺸﺮ می‌کند.

 

ﺑﺮ پایه ﮔﺰاﺭﺵ نوامبر ۲۰۱۶ اﻳﻦ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﻴﻘﺎﺗﻲ، ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻤﺎﻡ ﺩاﺭاﻳﻬﺎﻱ ﻣﺎﻟﻲ (ﺷﺎﻣﻞ ﭘﻮﻝ ﻧﻘﺪ، ﻓﻠﺰاﺕ ﮔﺮانبها, ﺳﻬﺎﻡ ﺑﻮﺭﺱ) و اﻣﻮاﻝ ﻏﻴﺮ ﻣﺎﻟﻲ (ﺷﺎﻣﻞ ﻣﻨﺎﺯﻝ ﻣﺴﻜﻮﻧﻲ و ﺗﺠﺎﺭﻱ و ﺯﻣﻴﻦ، ﻣﺎﺷﻴﻦ آﻻﺕ و ﻫﺮ آﻧﭽﻪ ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻥ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ آﻥ ﻗﻴﻤﺖ ﮔﺬاﺷﺖ) ﺣﺪﻭﺩ ۲۵۵ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ می‌باﺷﺪ.

 

اﺯ ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ حدود ۸۵ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ آﻥ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۳۳٫۳% آﻥ ﻓﻘﻄ ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ اﻣﺮﻳﻜﺎ است. پس اﺯ امریکا، ﻛﺸﻮﺭ ژاپن ﺑﺎ حدود ۲۴ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﻳﻌﻨﻲ ﺣﺪﻭﺩ ۹% ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻩ ﺩﻭﻡ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﺩ. چین ﺑﺎ ۲۳ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﺭ ﺭﺩﻳﻒ ﺳﻮﻡ و پس اﺯ آﻥ اﻧﮕﻠﻴﺲ ﺑﺎ ۱۴ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ قرار دارند. آﻟﻤﺎﻥ ﺑﺎ ۱۲٫۴، ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﺑﺎ ۱۱٫۸، اﻳﺘﺎﻟﻴﺎ ﺑﺎ ۱۰، ﻛﺎﻧﺎﺩا ﺑﺎ ۸، اﺳﺘﺮاﻟﻴﺎ ﺑﺎ ۶٫۴، کره جنوبی با۶٫۲، اﺳﭙﺎﻧﻴﺎ ﺑﺎ ۴, ﺗﺎﻳﻮان ﺑﺎ ۳ ﺗﺮﻳﻠﻴﻮﻥ ﺩﻻﺭ ﺛﺮﻭﺕ ﻣﻠﻲ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﮕﺎﻫﺎﻱ ﺑﻌﺪﻱ ﻗﺮاﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.

 

با ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮔﺰاﺭﺵ ﺑﻴﺶ اﺯ ۹۰% ﻛﻞ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﻪ ۳۰ ﻛﺸﻮﺭ اﻭﻝ اﻳﻦ فهرست،ﺗﻌﻠﻖ ﺩاﺭﺩ و ﺑﻘﻴﻪ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﻛﻤﺘﺮ اﺯ ۱۰ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺟﻬﺎﻥ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﻧﺪ.

 

اﻳﺮاﻥ ﺑﺎ ﺩاﺷﺘﻦ ﺣﺪﻭﺩ ۱% اﺯ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﺟﻬﺎﻥ، تنها ﺣﺪﻭﺩ ﻳﻚ ﺩﻫﻢ ﺩﺭﺻﺪ اﺯ ﺛﺮﻭﺕ ﺩﻧﻴﺎ ﺭا ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﺩاﺭﺩ و از جمله ﻛﺸﻮﺭﻫﺎﻱ ﺑﺎ ﺩﺭآﻣﺪ ﻣﺘﻮﺳﻄ ﺭﻭ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ بشمار می‌رود. لازم به ذکر است که ایران حدود ۱ درصد جمعیت دنیا را دارد.

 

۹۴% ثروت جهان در تملک ۲۰ % جمعیت است و ۸۰%  باقیمانده تنها ۶% ثروت را در اختیار دارند. ۵۰% ثروت دراختیار ۲% جمعیت قرار دارد و یک درصد ثروتمندان، ۴۳% ثروت دنیا را دراختیار دارند.

 

۲۰۰ سال پیش کشورهای غنی تنها ۳ برابر کشورهای فقیر ثروت داشتند. تا پایان دوره استعمار یعنی در دهه ۱۹۶۰ ، ۳۵ برابر ثروتمندتر شدند.

 

امروزه کشورهای غنی ۸۰ برابر کشورهای فقیر ثروت دارند. (شامل کشورهای آمریکای شمالی، اروپا، بعضی کشورهای آسیای شرقی و استرالیا). کشورهای غنی هرسال حدود ۱۳۰ میلیارد دلار به کشورهای فقیر وام می‌دهند.

 

شرکت‌های بزرگ سالی ۹۰۰ میلیارد دلار از کشورهای فقیر بیرون می‌کشند و این کار را از طریق سوء قیمت‌گذاری تجاری انجام می‌دهند. علاوه براین هرساله کشورهای فقیر ۶۰۰ میلیارد دلار بابت وام‌هایی که بارها تصفیه شده‌اند، بدهی پرداخت می‌کنند.

 

در نهایت طبق محاسبه اقتصاددانان دانشگاه ماساچوست پولی که کشورهای فقیر بابت قوانین داد و ستد از دست می‌دهند، سالی ۵۰۰ میلیارد دلار است! قوانینی که کشورهای غنی برای دستیابی به منابع بیشتر و نیروی کار ارزان‌تر وضع می‌کنند. این مبالغ روی هم می‌شود سالی ۲ تریلیون دلار که سالانه از کشورهای فقیر به کشورهای غنی سرازیر می‌شود.

 

گزارش لگاتوم در مورد میزان رفاه در جهان

 

گزارش اخیر لگاتوم علاوه بر رتبه‌بندی کشورها بر اساس سطح رفاه، بر اینکه کشورها، چگونه به تناسب سطح ثروت به رفاه دست می‌یابند متمرکز شده است. با استفاده از سرانهٔ تولید ناخالص داخلی، سطح رفاه هر کشور با سطح رفاهی که از آن انتظار می‌رود، مقایسه شده است. اینجاست که مشخص می‌شود عملکرد کدام کشورها بهتر بوده است، و می‌توان آنهایی را که به نسبت آنچه از آنها انتظار می‌رود، به رفاه بیشتر یا کمتری دست یافته‌اند شناسایی کرد. لگاتوم گروه اول را دارای «رفاه مازاد» و گروه دوم را دارای «کسر رفاه»  نامیده است. بدین ترتیب کشورهای فقیر هم می‌توانند در دستیابی به رفاه تا حد زیادی موفق باشند و در عین حال ممکن است ثروتمندها به دلیل «کسری رفاه» در این مسابقه عقب بمانند. به همین دلیل است که نیوزیلند در مقایسه با آمریکا، ثروت کمتری را (بر مبنای سرانه GDP) به رفاه بیشتری بدل کرده است.

 

اما آنچه از شاخص رفاه لگاتوم بر‌می‌آید در مقایسه با سال گذشته، جای تعمق بیشتری دارد. آسیای جنوبی و جنوب شرقی در دستیابی به رفاه گام‌های بلندی برداشته‌اند. رفاه در آمریکای شمالی همچنان بالاست اما با رکود مواجه شده است. یک دهه دستاوردهای رفاهی در آمریکای لاتین در حال ناپدید شدن است. رفاه اروپا رو به رشد است اما نابرابری در رفاه شرق و غرب آن مشاهده می‌شود.

 

امارات متحده پیشگام دستیابی به رفاه در میان کشورهای منا‌ست یا مج‍وع کشورهای خاور میانه و شمال آفریقا و در آفریقای سیاه گرچه تصویر رفاه رو به بهبود است اما هنوز از متوسط جهانی عقب‌تر ایستاده است. این همه بخشی از یافته‌های کلیدی شاخص رفاه سال ۲۰۱۶ میلادی هستند. در رتبه‌بندی رفاه، جای تعجب نیست که نیوزیلند صدرنشین جدول است و یمن در قهقرای آن جای گرفته است. بعد از نیوزیلند، کشورهای نروژ، فنلاند، سوئیس، کانادا، استرالیا، هلند، سوئد، دانمارک و بریتانیا در رتبه‌های دوم تا دهم جای گرفته‌اند. آمریکا رتبه هفدهم شاخص رفاه را کسب کرده است و کشورهای افغانستان، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو به ترتیب قبل از یمن قرار دارند. ایران امسال رتبه ۱۱۸ جهان را به نام خود رقم زده و به نظر می‌رسد در مقایسه با رتبه سال گذشته (۱۰۶ در میان ۱۴۲ کشور) دچار کسری رفاه شده است. مانند سال گذشته، بهترین نمره ایران مربوط به شاخص آموزش و بدترین نمره کشور مربوط به شاخص آزادی‌های فردی است. پس از آموزش، بهترین عملکرد ایران مربوط به شاخص سرمایه اجتماعی است که نمرهٔ ۷۴ را کسب کرده است.

 

 

نیوزیلند در صدر جدول مرفه‌های دنیا قرار گرفته است. این کشور در یک دهه گذشته، به سبب تلفیق عواملی چند از جمله جامعه مستحکم، بازار آزاد و باز و سطح بالایی از آزادی‌های فردی، پیوسته از «مازاد رفاه» چشمگیری بهره‌مند شده است. این مسیر در رسیدن به رفاه، از سوی دیگر کشورهای مشترک‌المنافع توسعه‌یافته الگوبرداری شده و اثبات شده است که بهترین راه برای دستیابی به رفاه است. یکی از این کشورها انگلستان است که در دستیابی به رفاه، مقام سوم جهان را به خود اختصاص داده و از آلمان و آمریکا، بالاتر ایستاده است.

 

آمریکا نیز در یک دهه گذشته، پیوسته «رفاه مازاد» ایجاد کرده، اما اکنون رفاه این کشور به رکود رسیده است. این رکود، همراه با این تفکر که جهانی‌سازی عده زیادی را تنها و بدون حمایت رها کرده است، سبب نارضایتی در میان آمریکایی‌ها شده است؛ شهروندانی که حالا برای درمان فوری دردهایشان، به دام پوپولیسم افتاده‌اند. اروپا هم داستان مشابهی دارد؛ گسترش پوپولیسم در اروپا، یکی از مرفه‌ترین قاره‌های جهان را به خطر انداخته است.

 

دو پیشگام رشد رفاه در جهان در مدت ۱۰ سال گذشته، پرجمعیت‌ترین کشورهای جهان، یعنی چین و هند بوده‌اند. میلیون‌ها نفر از شهروندان این دو کشور از فقر نجات پیدا کرده‌اند و به جاده رفاه رسیده‌اند. موفقیت این کشورها، مرهون آزادسازی اقتصاد و پیوستن به اقتصاد جهانی است اما، هر دو با مشکلات زیست‌محیطی جدی مواجه شده‌اند و البته هرکدام پروفایل رفاه کاملاً متفاوتی به دست آورده‌اند. عملکرد چین در حکمرانی و آزادی‌های فردی همچنان ضعیف است در حالی که هند، در دو حوزه بهداشت و آموزش دچار عقب‌افتادگی است.

 

موانع رفاه

 

این واقعیت که ثروت معادل رفاه نیست، به وضوح در کشورهایی که به ذخایر نفتی عظیمی دسترسی دارند قابل مشاهده است. در مدت ۱۰ سال گذشته، دولت‌های حاشیه خلیج فارس، پیوسته در دستیابی به رفاهی که متناسب با ثروت‌شان باشد، ناکام مانده‌اند. در این میان امارات متحده عربی خود را مستثنی کرده و ونزوئلا، بزرگ‌ترین «کسری رفاه» را به نام خود رقم زده است. مانند گذشته، بزرگ‌ترین مانع بر سر راه رفاه، جنگ و سایر انواع خشونت است. برخی از کم‌رفاه‌ترین کشورهای جهان -عراق، یمن و لیبی- اخیراً درگیر جنگ‌های داخلی بوده‌اند. در آمریکای لاتین، پیشرفت‌های بسیار زیاد اجتماعی و اقتصادی که در سال‌های اخیر حاصل شده است، به دلیل سطح بالای خشونت، به ویژه خشونت‌های مربوط به مواد مخدر، در معرض خطر است. مانع دیگر مهم رفاه یعنی فساد، در همه جای دنیا رواج دارد و حتی در کشورهای اروپایی مانند ایتالیا، به اندازه سایر کشورها مخرب و زیان‌بار است.

 

 

رهایی از وابستگی به نفت

 

امارات متحده عربی، با گذر از اقتصاد وابسته به مواد خام، پیشگام رفاه شده است. عربستان سعودی، زمانی قلمرو زندگی مرفه و آسان بود. شهروندان سعودی، نشسته بر دومین ذخایر عظیم نفتی جهان، از نعمت خدمات بهداشتی جامع، آب و برق یارانه‌ای و خیابان‌هایی پر از خودروهای شاسی‌بلند، لذت می‌بردند. در کشوری که بنزین ارزان‌تر از آب است، معدودی از افراد نگران مصرف نفت بودند و به لطف حقوق بیکاری سخاوتمندانه‌ای که گاه‌به‌گاه، با کمک‌های نقدی ‌ترمیم می‌شد، حتی نگران شغل خود هم نبودند.

 

حالا قیمت نفت به نصف میزان خود در دو سال قبل، تقلیل پیدا کرده است. با پیش‌بینی‌های ناامیدکننده‌ای که برای قیمت نفت در ۱۰سال آینده می‌شود، پادشاهی عربستان با کسری بودجه‌ای معادل ۲۰ درصد تولید ناخالص ملی، روبه‌روست. این واقعیت نشان می‌دهد، سود حاصل از نفت خام می‌تواند ثروت تولید کند اما، رفاه نه. عربستان گرچه در میان ۱۱ کشور ثروتمند جهان قرار دارد، اما در شاخص رفاه لگاتوم، در رتبه ۸۵ جهان قرار گرفته است؛ یعنی پایین‌ترین جایگاه در میان شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس. عربستان اکنون یکی از منابع «کسری رفاه» دنیاست که هشدار می‌دهد سیاست تبدیل ثروت بادآورده نفت به پیشرفت اقتصادی و اجتماعی، ناکارآمد است.

 

ناکارآمدی نظام سیاسی استبدادی در این کشور، به وضوح سبب ضعف عملکرد آن در زیرشاخص‌های حکمرانی و آزادی‌های فردی شده است. به علاوه، مانع اصلی رسیدن به رفاهِ متناسب با ثروت در این کشور، در قلب نظام اقتصادی آن قرار دارد. عربستان نیز مانند بیشتر کشورهای غنی از نفت، تقریباً تمام اقتصاد خود را مبتنی بر صنعت نفت و گاز بنا کرده است؛ به طوری که ۹۰ درصد درآمد دولت، ناشی از منابع نفتی است. از سوی دیگر صنعت نفت به دلیل وابستگی شدید به سرمایه، نمی‌تواند خالق فرصت‌های شغلی زیادی باشد. این صنعت استعدادها و سرمایه‌ای را که می‌تواند صرف متنوع‌سازی اقتصاد، تقویت بخش خصوصی و ایجاد مشاغل بیشتر شود، در خود حبس کرده است. اغلب مشاغل در بخش خدمات و زیرساخت‌ها به نیروی کار ارزان خارجی واگذار شده به همین سبب دو‌سوم نیروی کار این کشور ناگزیر در استخدام دولت هستند. تقریباً ۶۰ درصد از نیروی کار و تقریباً یک نفر از هر پنج زن در عربستان، در جست‌وجوی شغل هستند و این همه نشان می‌دهد استعدادهای این کشور در حال اتلاف است.

 

البته، عربستان تنها قربانی وابستگی بیش از حد به نفت نیست. به طور متوسط، کشورهای وابسته به نفت، ۲۲ مرتبه پایین‌تر از جایگاه متناسب با ثروت خود قرار گرفته‌اند. در نقطه مقابل، کشورهایی که درآمد آنها وابسته به نفت نیست، به طور میانگین چهار مرتبه بیشتر رفاه تولید کرده‌اند. کشورهای وابسته به نفت، هم از نظر سطح رفاه واقعی و هم توانایی تبدیل ثروت به زندگی مرفه، بسیار بد عمل کرده‌اند.

 

پیشرفت‌های اخیر امارات متحده عربی، شاید بتواند برای حرکت به سمت اقتصاد متنوع و جامعه مرفه، الگویی برای منطقه باشد. امارات در تلاش برای دستیابی به رفاه، بیش از همسایگان خود، از کشورهای عضو اوپک الگو گرفته است. سیاست‌های این کشور در یک دهه گذشته، وابستگی آن را به نفت کاهش داده و در مقابل، با تشویق صنایع تولیدی و مالی، اقتصاد را متنوع ساخته است. امارات به دلیل گشودگی برای سرمایه‌گذاری خارجی، سیاست‌های کاری منعطف، زیرساخت‌های پیشرفته و دسترسی آسان به تسهیلات (اعتبار)، به قطب تجارت خلیج تبدیل شده است.

 

این شرایط به نوبه خود سبب تقویت اقتصاد شده و فرصت‌های شغلی بیشتری خلق کرده است. آزادسازی بازار که با اجرای قانون رقابت در سال ۲۰۱۲، شدت گرفت سبب تشویق رقابت بین و درون بخش‌های مختلف شده و کشور را از وابستگی به نفت دور کرده است. تمامی این تحولات در نهایت به بهبود عملکرد امارات در شاخص‌های کیفیت اقتصاد و محیط کسب‌وکار انجامیده و جایگاه آن را در رتبه‌بندی شاخص رفاه، به مقام ۴۱ جهان رسانده است. در سال جاری، امارات متحده عربی در میان کشورهای وابسته به نفت جهان، بالاترین امتیاز رفاه را به خود اختصاص داده و کسری ۲۰‌رتبه‌ای از نظر زیرشاخص‌های مربوط به اقتصاد خود را عملاً پاک کرده است. تجربه امارات نشان می‌دهد، نفت ابدی نیست. کشورهای غنی از نفت با مشوق‌های درست می‌توانند از دام وابستگی به نفت رهایی پیدا کنند و به اقتصادی پویا دست یابند و تنها از این طریق است که می‌توانند رفاه را در جامعه خود افزایش دهند.

 

مقالهٔ ناظر اقتصاد مورخهٔ ۲۱ آذر ۱۳۹۵

منبع: مؤسسهٔ اعتباری سوئیس