Select Page

جامعهٔ رفاهی و یا دولت رفاه جامعه‌ای است که اهمیت زیادی قائل است برای اینکه رفاه جامعه بین همگان، به ویژه گروه های ضعیف و آسیب پذیر توزیع شود. از ویژگی‌های یک جامعهٔ رفاهی توزیع مجدد منابع به نفع افراد و زمینه هائی است که نیاز به تلاش ویژه دارند. در واقعیت این امر درمثالهایی چون بیمهٔ درمانی، بیمهٔ بازنشستگی و کمک هزبنهٔ کودکان و همچنین اقداماتی به نفع زندگی کاری همچون بیمهٔ بیکاری و جلوگیری از حوادث و خطرات بهداشتی بیان می‌شود.

منشاء ایده

تعیین منشأ ایدهٔ «جامعهٔ رفاهی» و یا «دولت رفاه» دشوار است. مورخ انگلیسی «آسا بریگز» معتقد است که این مفهوم در طول جنگ جهانی دوم توسط اسقف اعظم انگلیسی «ویلیام تمپل» که دولت رفاه را به عنوان متضاد «دولت جنگ» در قالب آلمان نازی مورد استفاده قرار داد ابداع کرد. «فردریش هایک» با این حال معتقد است که مفهوم آلمانی و قدیمی‌تر «وُهل فارتس اِشتات» منشأ اصلی است. با این حال روشن است که یکچنین ایده‌ای در پروس در نیمه دوم قرن ۱۸۰۰ میلادی به وجود آمده است.

از لحاظ تاریخی

در نتیجه منشاء ایده نامشخص است. این پدیده که یک دولت جمعیت خود را مورد مراقبت قرار دهد، با این حال، در طول تاریخ شناخته شده است. فایدهٔ پاک و خالص دولت مستلزم آن است که یک دولت برای کاهش اثرات قحطی و بلایای دیگر تلاش کند . پادشاه بابل «حمورابی»، که در قرن ۱۷۰۰ پیش از میلاد زندگی می کرد، به عنوان مثال، شناخته شده است به اقدام به سازماندهی جامعه به طوری که زندگی در آن امن باشد. حدود ۵۵۰ قبل از میلاد دولت هخامنشی در ایران به هنگام ساخت تخت جمشید به سرکارگر خانمی که حامله بوده مرخصی حاملگی با حقوق و مزایا پرداخت می‌کرده است.

دولت رفاه با این وجود از این فراتر می رود. او تلاش می‌کند از طریق توزیع مجدد منابع به ایجاد یک حفاظت دائمی برای فرد بپردازد. بسیاری از ادیان بزرگ جهان از حمایت از فقرا حمایت میکنند. در سوئد این به شکل «امداد فقیران»، برگرفته از قانون کلیسای سال ۱۶۸۶ میلادی صورت گرفت. امداد فقیران می تواند البته برای غیر انسانی بودن آن مورد انتقاد قرار گیرد، اما این اشتباه است که به قضاوت این پدیده بر اساس ادراک مدرن پرداخت. قحطی در سوئد در همین اواخر ۱۸۷۰ میلادی رخ داده است و یک جامعه با کمبود منابع یک جامعه‌ای نیست که می تواند خود را با مراقبتهای اجتماعی بالا معروف کند.

اتو فون بیسمارک، دولت اجتماعی و قوانین اجتماعی

نظریهٔ دولت رفاه به اقتصاددان «گوستاو فون اِشمولر» از آلمان در طول سلطنت «بیسمارک» نسبت داده می‌شود. «اتو فون بیسمارک» کسی است که برای اولین بار پیشنهاداتی برای یک طرح امنیت اجتماعی (سوتسیال گِزِتْس گِبونْگ) را به اجرا درآورده است. این در سال ۱۸۷۰ میلادی رخ داده است. پیشنهاد او شامل بیمه حوادث، بیمه درمانی، بیمه در مقابل ناتوانی و فقر کهنسالی یا به عبارت دیگر یک نوع از حقوق بازنشستگی سالمندان برای نیازمندان بود. این بیمه‌ها می‌بایستی تحت کنترل دولت می‌بود، و بیسمارک حتی عبارت «سوسیالیسم دولتی» (اِشتاتس سوسیالیسموس) را برای پیشنهاد خود استفاده می‌کرد. بخشهائی از پیشنهادات او گذرانده نشد، اما بیمهٔ بهداشت و درمان در سال ۱۸۸۳ میلادی و بیمهٔ حوادث در سال ۱۸۸۴ میلادی برقرار شد. در سال ۱۸۸۹ میلادی بیمهٔ اجباری بازنشستگی و از کارافتادگی برقرار شد. بنابراین، پادشاهی پروس در امپراطوری آلمان به پیشکسوت در زمینهٔ امنیت اجتماعی تبدیل شد.

در انگلستان «دیوید لوید جورج» نخست وزیر لیبرال در طول سالهای ۱۹۰۵-۱۹۱۶ میلادی نیروی محرکهٔ برقراری حقوق بازنشستگی سالمندان، بیمه بیکاری و کمک به بیماران و معلولین بود. این اصلاحات «اصلاحات لیبرال» (لیبرال ریفورمز) نامیده شد. در همان زمان بیمهٔ «بازنشستگی مردمی» در سوئد برپا شد.

گسترش دولت رفاه مدرن

پایه‌های «سیستم بیمهٔ اجتماعی» در نتیجه توسط اتو فون بیسمارک از پروس و نیروهای لیبرال در انگلستان برقرار شد، و جنبش کارگری سوسیالیستی در سوئد به زودی دنباله روی آن شد. آنچه که پس از آن اتفاق افتاد این است که سیستم بیمهٔ اجتماعی به تدریج گسترش یافته و هر چه بیشتر در دسترس قرار گرفت. انتقاد می تواند همیشه به مقدار پرداختی و شرایط بیمه جهت گیری شود. ولی با این حال روشن است که طرح های بیمه درمانی با بهبود هرچه بیشتر اقتصاد در کشورهای غربی اروپا گسترش یافته است. این اصلاحات در سراسر غرب اروپا بدون در نظر گرفتن سنت غالب سیاسی برپا شده است. همه تلاش کرده اند که دولت رفاه برقرار سازند.

«کمک هزینهٔ کودک» توسط «انجمن فابین» سوسیالیستی ارائه شد. ایدهٔ اصلی این بود که تعداد کم بچه به دنیا می‌آمد. انجمن فابین همچنین اطهار داشت که مردم فقیر تمایل به داشتن فرزند بیشتری از ثروتمندان دارند. به همان شتابی که رفاه گسترش می‌یافت جامعهٔ فابین لذا آینده‌ای را دید که می تواند به انقراض مردم منجر شود. انجمن فابین همچنین اظهار داشت که اغلب کسانی با حداقل میل ذاتی است که بیشتر زیاد میشوند. از نقطه نظر اصلاح نژادی و برای جلوگیری از انقراض مردمی جامعهٔ فابین پیشنهاد می‌کند یک کمک هزینهٔ کودک عمومی و برابر برقرار شود. این ایده در سال ۱۹۳۴ میلادی در بحث و جدل سوئدی از طریق کتاب «بحران در زمینهٔ جمعیت» نوشتهٔ «گونار» و «آلوا میردال» انتقال پیدا کرد.

جامعهٔ رفاهی مدرن

جامعهٔ رفاهی، بسته به دید سیاسی حاکم، بطور متفاوت در کشورهای مختلف تکامل یافته است. اساساٌ بحثی ایدئولوژیک در مورد حقوق یک شهروند وجود دارد.

رفاه عمومی، رفاه انتخابی و یا دولت کشیک

مرسوم است تمایز بین «دولت رفاه عمومی» و «دولت رفاه انتخابی» قائل شد. دولت رفاه عمومی خدمات خود را به همهٔ شهروندان ارائه می دهد، در حالی که دولت رفاه انتخابی متوجه کسانی است که بیشترین نیازها را دارند. توسعه یافته ترین دولتهای رفاه در جهان، از جمله دولتهای شمال اروپا هستند، اما حتی دیگر کشورهای صنعتی هم دارای دولتهای رفاه به خوبی توسعه یافته هستند. متضاد دولت رفاه می توان گفت که «دولت کشیک» نئولیبرالی است.

دولت کشیک و یا دولت حداقل، شکلی از حکومت است که در آن وظیفه دولت تنها به حفظ امنیت داخلی و خارجی محدود است. یک دولت کشیک در نتیجه مسئول نظام قضائی و دفاع می شود، در حالی که عملیات دیگر در کشور – آموزش و پرورش، خدمات اورژانس، خدمات اجتماعی، خدمات درمانی، زیرساخت ها و غیره – توسط خود شهروندان به مدیریت خصوصی رسیدگی می‌شود.